مجله تکنولوژِی / صنایع حفاظت تصویری / دوربین مدار بسته

تکنولوژی ، دوربین مداربسته ، قیمت دوربین مداربسته / هایک ویژن / دوربین مدار بسته

مجله تکنولوژِی / صنایع حفاظت تصویری / دوربین مدار بسته

تکنولوژی ، دوربین مداربسته ، قیمت دوربین مداربسته / هایک ویژن / دوربین مدار بسته

بررسی عملکرد مغز در خرید

در مدل های قدیمی همیشه فرض بر این بوده که تمام تصمیمات خرید به صورت منطقی گرفته می شوند و احساسات نیز تاثیری ناچیز بر این تصمیم دارد. مهم ترین موضوعی که با توجه به علم بازاریابی عصبی زیر سوال می رود تصمیم گیری مخاطبان است. پیش فرض بسیاری از مدیران کسب و کارهای کوچک آن است که اگر محصولی مناسب با قیمت مناسب داشته باشیم مخاطبان از ما خرید خواهند کرد، ولی در واقعیت چنین اتفاقی به ندرت پیش می آید.

برای موفقیت در بازاریابی باید دیدگاه خود را درباره مشتری تغییر دهیم. در دیدگاه سنتی مشتری وارد یک فروشگاه می شود، تمام محصولات را مقایسه می کند، قیمت ها را هم بررسی می کند و با توجه به تبلیغاتی که از قبل دیده و اطلاعاتی که دارد بهترین تصمیم را می گیرد. در این رویکرد فرض می کنیم تصمیمات خرید مشتری تدریجی، منطقی و با توجه به اطلاعات عمیقی است که کسب کرده است. ولی در واقعیت اغلب تصمیمات خرید به صورت لحظه ای انجام می شود و دلایل منطقی قدرتمندی هم برای این تصمیمات وجود ندارد و حتی مشتری اطلاعات عمیقی درباره محصول ندارد. با این دیدگاه جدید بیایید به بررسی مغز قدیم بپردازیم و ببینیم چه مواردی باعث جلب توجه مغز قدیم می شود و چگونه می توان اثرگذاری بازاریابی را افزایش داد.

ورود به دنیای مغز قدیم

همان طور که گفته شد اغلب تصمیمات خرید ما با مغز قدیم انجام می شود. پس بسیار مهم است که با عملکرد این بخش مغز بهتر آشنا شویم.

article_image_one_571.jpg

مغز قدیم با احساسات ترغیب می شود!

اغلب تصمیمات ما به صورت احساسی گرفته می شود و سپس با منطق توجیه می شود. احساسات در واقع پاسخ های خودکار بدن به محرک های حسی هستند. بوی قهوه یا صدای دریا به طور خودکار در ما احساساتی ایجاد می کند. با زیاد شدن گزینه های خرید، مشتری محصولی را می خرد که احساس بهتری نسبت به آن داشته باشد.

حواس پنجگانه و احساسات

موضوع مهم تر آن است که احساسات ما تحت تاثیر چه مواردی هستند؟ یک عامل مهم و تاثیرگذار اطلاعاتی است که توسط حواس پنج گانه ما وارد مغز می شود. آمار، ارقام و دلایل منطقی توجه مغز قدیم را به خود جلب نمی کند. شرکت های موفق سعی می کنند حواس مختلف شخص را در محصول و همین طور در بازاریابی خود لحاظ کنند. آنتونیو داماسیو در کتابش می گوید: «ما ماشین های تفکری نیستیم که احساس داریم، بلکه ماشین هایی احساسی هستیم که تفکر می کنیم». فرض کنید می خواهیم تبلیغی بسازیم تا رانندگان را به بستن کمربند ایمنی هنگام رانندگی ترغیب کند. یک راهکار کلیشه ای آن است که به رانندگان آمار و ارقامی ارائه دهیم که خطرناک بودن رانندگی بدون کمربند ایمنی را نشان می دهد. راه بهتر آن است که احساسات را درگیر کنیم تا بر مغز قدیم اثر بگذارد. در ژاپن تبلیغ کوتاهی ساخته شده که فقط بر جنبه احساسی موضوع تاکید می کند. در این تبلیغ اثرگذار به جای اینکه بر خطرات نبستن کمربند تاکید کند یا افراد را به جریمه شدن تهدید کند از روش دیگری استفاده می کند. کمربند ایمنی وسیله ای است که نمی گذارد همسر و دختر کوچکتان شما را از دست بدهند! این تصور که عزیزانمان، ما را از دست بدهند و زندگی را بدون توجه و کمک ما ادامه دهند بسیار تاثیرگذار است.

وقتی در همایش ها فیلم این تبلیغ را نمایش می دهیم چشمان اغلب حاضران پر از اشک می شود و همین موضوع نشان می دهد تبلیغ بر احساسات آن ها اثر گذاشته و احتمالا تا سال ها این تبلیغ را فراموش نخواهند کرد.شرکت اپل حتی بر بسته بندی محصولات کار می کند تا باز کردن جعبه محصول، احساس خوشایندی بر مخاطب بگذارد، مثلا صدای باز شدن جعبه صدایی دل پذیر باشد. آزمایش های مختلفی در فروشگاه ها انجام شده و نتایج نشان می دهد که پخش یک موسیقی خاص بر تصمیمات خرید مشتریان تاثیر می گذارد. حتی رایحه های مختلف باعث افزایش یا کاهش فروش می شوند. مثلا در یک لباس فروشی استفاده از بوی وانیل باعث دو برابر شدن فروش ماهانه شد! البته می توان به طور مفصل درباره دلیل این امر صحبت کرد، ولی اگر خیلی خلاصه بگوییم: هر عاملی که باعث ایجاد احساس بهتری در ما شود می تواند فرایند تصمیم گیری خرید را ساده تر کند و باعث شود فرد راحت تر تصمیم خود را بگیرد.

ایجاد شرایط احساسی مناسب

یکی از مهم ترین کارهای بازاریاب ها قرار دادن مشتری احتمالی در شرایط احساسی مناسب است تا بتواند بر ترس خود غلبه کرده و تصمیم خرید را بگیرد. بسیاری از ما به عنوان مدیر و بازاریاب به شرایط احساسی مشتری توجهی نشان نمی دهیم. با توضیحات طولانی و خسته کننده فقط به ارائه دلایل منطقی می پردازیم و سعی نمی کنیم ترس خرید را در مشتری کاهش دهیم تا بتواند در آرامش تصمیم مناسب را بگیرد. شاید تصور کنیم فرایند تصمیم گیری خرید کاملا خطی است، یعنی تمایل ما به خرید یک محصول رفته رفته بیشتر می شود و به جایی می رسد که تصمیم خرید گرفته می شود، ولی دستگاه هایی که عملکرد مغز را بررسی می کند نشان می دهند تصمیم گیری خرید اینطور نیست و بسیار پیچیده تر از چیزی است که بازاریابان فکر می کنند.

آستانه احساسی خرید

بیایید اصطلاحی با نام «آستانه احساسی خرید» تعریف کنیم. همان طور که قبلا اشاره شد اغلب خریدها برای مشتری ترسناک و دردناک است. شخص در لحظه خرید احساس عدم امنیت می کند. البته این موضوع درباره همه خریدها صدق نمی کند. ولی به خصوص در خریدهایی که برای ما تبدیل به عادت نشده یا تسلط کافی بر محصول نداریم این حس بسیار رایج است. آستانه احساسی خرید شرایطی است که اگر از لحاظ احساسی در آن قرار بگیریم شجاعت به خرج می دهیم و خرید را انجام می دهیم. در واقع زمانی به آستانه احساسی خرید می رسیم که از نظر احساسی آن قدر شجاع می شویم که به خود می گوییم خرید را انجام دهیم. موضوعی که بسیاری از بازاریابان از آن اطلاع ندارند آن است که وقتی یک خرید انجام می شود معمولا قبل از آن شخص بارها به آستانه احساسی خرید نزدیک شده و از آن دور می شود و در لحظه ای خاص ناگهان تصمیم خرید گرفته می شود.

فرض کنیم برای محصول خود تبلیغی طراحی کرده اید و آن تبلیغ در مجله ای پرمخاطب چاپ شده است. با گذشت چند روز آمار فروش را بررسی می کنید و در نهایت نا امیدی می بینید آن تبلیغ حتی یک فروش هم ایجاد نکرده است. بلافاصله نتیجه گیری می کنید تبلیغ مناسب نبوده یا شاید آن مجله مکان مناسبی برای تبلیغ نیست. ولی از کجا می دانید چند نفر مایل به خرید بوده اند؟ شاید صد نفر با خواندن تبلیغ تا آستانه احساسی خرید نزدیک شده اند و یک مورد کوچک باعث انصراف آن ها شده است. در بازاریابی تنها بررسی نتایج نهایی کافی نیست، مثلا در این مثال فقط تعداد فروش ایجاد شده را معیار قرار دهیم. اگر به روشی بتوانیم افرادی که مایل به خرید بوده اند ولی خریدی انجام نداده اند را شناسایی کنیم اطلاعات ارزشمندی از شرایط واقعی کسب کرده ایم. برای مثال اگر به مخاطبان یک پیشنهاد بدون ریسک بدهیم و بگوییم برای اطلاعات بیشتر فایلی را دانلود کنید، افراد علاقه مند شناسایی خواهند شد.

تصمیمات خرید عوض می شود!

موضوع جالب دیگر آن است که تصمیمات خرید می تواند در عرض چند ثانیه تغییر کند. تصور کنید برای خرید یک پخش کننده MP3 به فروشگاهی مراجعه کرده اید. قبل از مراجعه در اینترنت به اندازه کافی تحقیق و دستگاه خود را انتخاب کرده اید. سپس وقتی وارد فروشگاه می شوید چشمتان به پخش کننده دیگری می افتد که بلافاصله توجهتان را جلب می کند. نظرتان عوض می شود و تصمیم می گیرید همان را بخرید. در چند ثانیه تمامی آن تحقیقات و تصمیم قبلی شما بی اثر می شود. بنابراین شرایط احساسی مشتری بسیار اهمیت دارد و می تواند باعث خرید یا انصراف او از خرید شود.

ارتباط موثر با مشتری

فعالیت اصلی بازاریابان و فروشندگان «برقراری ارتباط» است و همه رفتارهای خود را در این قالب بروز می دهند. بدون شک مهارت های زیادی وجود دارند که با استفاده از آنها امکان برقراری ارتباطی موثر فراهم خواهدشد. در این نوشتار برخی از آنها را با هم مرور خواهیم کرد.

1- مهارت خوب گوش دادن

اساتید فن، همواره به این مهم اشاره کرده اند که در بازاریابی و فروش نوین، دیگر این مشتری نیست که وقت خود را برای شنیدن ویژگی های محصول یا خدمت سازمان ما صرف می کند؛ بلکه این ما هستیم که باید سراپا گوش باشیم تا ببینیم مشتری از ما چه انتظاری دارد؟ نکته مهم در این میان، توجه به تفاوت «شنیدن» و «گوش دادن» است.

«شنیدن» یک فرایند غیرارادی است که قصد و هدفی پشت آن نیست و به عبارتی به خودی خود می تواند اتفاق بیفتد. مثل زمانی که ما در اتومبیل نشسته ایم و صداهای مختلف را می شنویم: صدای اتومبیل ها، رهگذران، رادیوی اتومبیل، مکالمه دیگر سرنشینان با تلفن همراه و... در شنیدن، شنونده قصد و منظوری طراحی نکرده و به تبع آن «ماندگار» و «به ذهن سپردنِ برنامه ریزی شده» هم اتفاق نمی افتد.

اما «گوش دادن» در نقطه مقابل، فرایندی ارادی است که با قصد و منظور قبلی انجام می شود زیرا فرد به دنبال «ماندگاری» و به «ذهن سپردنِ برنامه ریزی شده» است. قطعا ما هم به دنبال ماندگاری کلام مشتری و به ذهن سپردن اولویت ها و خواسته های او هستیم تا بتوانیم در مقطع زمانی حاضر و نیز در مقاطع زمانی آتی از فرصت پاسخگویی به خواسته ها و علایق او برخوردار شویم. پس «گوش دادن» انتخاب ما خواهد بود.

article_image_one_605.jpg

الزامات گوش دادن خوب اینهاست:

  • هوشیاری و تمرکز: هرچه سطح هوشیاری ما در گوش دادن بیشتر باشد، اهداف مان بهتر برآورده می شود. برای این کار باید فنون تمرکز مسلط باشیم تا بتوانیم در تمام طول زمانی که مشتری سخن می گوید، هوشیاری خود را حفظ کرده بلکه ارتقاء بدهیم.

  • انتقال حس مثبت به مشتری: با بروز دادن یک سری رفتارها می توانیم گوینده را مطمئن کنیم که ما به سخنان او گوش می دهیم و بدین ترتیب حس مثبتی در او ایجاد کنم. مثل «استفاده از حرکات سر و چهره» برای تاکید بر گوش دادن به سخنان او، «طرح پرسش های درست و به موقع» که نشان دهنده این خواهد بود که ما به محتوای سخنانش گوش داده ایم و حالا به دنبال رفع ابهام و درک بهتر سخنانش هستیم، و «لبخند زدن همراه با تمرکز بر چهره او» که این پیغام را به گوینده منتقل می کند که ما مشتاق به گوش دادن به سخنانش هستیم و صبورانه تا انتها با او خواهیم بود.

2- مهارت خوب سخن گفتن

در حوزه تسلط بر فن بیان مهارت های مختلفی هستند که ضرورت دارد بازاریابان و فروشندگان و همه آنها که فعالیت شان در حوزه ارتباطات تعریف می شود آنها را بیاموزند. از جمله مهم ترین این موارد می توان به نکات ذیل اشاره کرد:

  • صداقت در بیان: چه در فروش و چه در بازاریابی، صداقت اولین شرط است. جای هیچ شکی نیست که بزرگ ترین نشانه احترام به شنونده، صداقت در بیان است. وقتی بدانیم که هنر بزرگ بازاری امروز، «نگه داشتن مشتری» است نه «فروش محصول به او»، متوجه اهمیت صداقت بیان می شویم. چه بسا مشتریانی که در مراجعات متعدد موفق به فروش محصول به آنها نشده ایم ولی همچنان با روی باز از ما استقبال می کنند و یا با خواست قلبی به فروشگاه ما مراجعه می کنند. صداقت در بیان انرژی مثبتی از خود متصاعدی می کند که همه ما انسان ها قادر به دریافت آن انرژی از پشت کلام گوینده هستیم. علاوه بر موارد ذکر شده، اصل مهمی وجود دارد که نباید فراموش کنیم؛ اینکه یکی از فاکتورهای مهم یک ارتباط موفق، این است که در مشتری این تمایل را ایجاد کنیم که باز هم با ما در ارتباط باشد. ایجاد تمایل به برقراری ارتباط مجدد در مشتری بر عهده صداقت است و بس.

  • ایجاز در کلام: لازم است که وقتی سخن می گوییم بتوانیم علاوه بر انتقال ویژگی های محصول و ارائه توضیحات جامع، به مشتری و مخاطب این پیام را هم بدهیم که قوت او برای ما ارزشمند است. یکی از کارهایی که در چنین واقعی خوب جواب می دهد این است که در ابتدای سخن از مخاطب بپرسیم: «چه اندازه زمان برای گفت و گو در اختیار من است؟»

  • استفاده از واژگان و لحن دلنشین: تسلط ما بر ویژگی ها و مزیت های محصول مان موضوعی مهم است ولی مورد دیگری هم هست که باید متوجه اهمیت آن باشیم؛ توانایی استفاده از واژگان دلنشین. وقتی قرار بر این است که از خودمان و محصول مان و سازمان متبوع مان تصویری به یادماندنی در ذهن مخاطب ایجاد کنیم، چرا از «جادوی کلمات دلنشین» استفاده نکنیم. ارائه یک سری اطلاعات فنی و کاربردی در خصوص محصول، حتما از الزامات کار ما است و باید به شکل ویژه ای به آن اهتمام بورزیم ولی چه بهتر که مشتری از لابلای کلمات و واژگانی که به او می گوییم، یک حس خوب هم دریافت کند. واژگانی جادویی در زبان رسمی و گویش های مختلف سرزمین ما وجود دارد؛ که در قالب هایی چون اشعار و ضرب المثل ها و تکه کلام ها و واژگان بومی می توان آنها را جست و جو کرد و با رعایت دقیق در استفاده درست و محترمانه از آنها در موعد مناسب از توانایی ایجاد این حس مثبت بهره مقتضی را برد.

«آراستگی سخن» اصلا کم اهمیت تر از «آراستگی ظاهر» نیست.

3- مهارت انتقال درست اطلاعات درست

متاسفانه گاه دیده شده است که در پاسخ به اولین تماس مشتری با واحد فروش یا با طرح اولین سوالات او از بازاریاب، تنها بخشی از اطلاعات و ویژگی های مثبت محصول به او منتقل می شود. در مراحل بعدی که مشتری سوالات تازه تری به ذهنش می رسد، بخش دیگری از اطلاعات ارائه می شود. حتی گاهی تفاوت این دو بخش به حدی است که مشتری احساس می کند اگر همه این اطلاعات را از ابتدا در اختیار داشت، تصمیم دیگری در مورد خرید می گرفت. چنین رفتاری از سوی بازاریاب یا فروشنده تنها یک نتیجه قطعی به دنبال دارد: انتقال یک حس بد به مشتری در اثر ایجاد ذهنی منفی از ما و محصول و برند سازمان. شاید ضرورت داشته باشد و در جاهایی توضیح داده شده باشد که اطلاعات را بخش بخش و دسته بندی شده به مشتری انتقال بدهیم ولی این کار نباید منجر به این سوءتفاهم بشود که اطلاعات ناقص یا گاه اشتباه را در اختیار او بگذاریم. باید دقت کنیم که چنانچه در هر بخشی از توضیحات که ارائه می دهیم نکته ای وجود دارد که اطلاع از آن احتمالا در تصمیم مشتری تاثیر می گذارد، حتما آن اطلاعات را هم ارائه کنیم. قصد ما فروش محصول به هر قیمت نیست.

4- مهارت همراهی با مشتری

مشتری دوست دارد فروشنده با او همراهی کند و تا زمانی که از ابعاد مختلف محصول اطلاعات کسب نکرده است و پاسخ تک تک سوالاتش را از او نگرفته همراهش باقی بماند. یکی از موارد عجیب و اشتباه رفتاری که در برخی از فروشندگان فروشگاه های بزرگ به چشم می خورد، این است که فروشنده با ورود یک مشتری، با او همراه می شود و او را راهنمایی می کند ولی این همراهی تا زمانی است که مشتری دیگری او را صدا نزده است. به محض ورود مشتری جدید، نفر اول را که چه بسا هنوز سوالات و درخواست هایی از فروشنده دارد رها کرده و به سراغ مشتری دوم می رود. وقتی خودمان را در جایگاه مشتری قرار دهیم متوجه خواهیم شد که همیشه سوالاتی هستند که مرحله به مرحله و پس از دریافتِ پاسخِ پرسشِ قبلی به ذهن مشتری می رسد. پس لازم است تا ارائه پاسخ همه سوالات در کنار مشتری باقی بمانیم. رها کردن یک مشتری پیش از پاسخ دادن به همه پرسش های قطعی و احتمالی او، در حکم رها کردن ناگهانی کسی است که هنوز دارد با ما سخن می گوید.


Google فضای Gmail را به ده گیگابایت ارتقا می‌دهد


رقابت بر سر افزایش فضای رایگان همچنان ادامه دارد. گوگل که همین چند روز پیش با ارائه فضای 5 برابر در مقابل دراپ باکس درخشیده است هم اکنون با ارائه 10 گیگابایت فضای رایگان دیگر یکه تاز این عرصه است...

گوگل و جی میلپس از اعلام گوگل مبنی بر ورود Google Drive با 5 گیگابایت فضا برای کاربران، این گونه اعلام شد که‌ تیم Gmail نیز به فکر افتاده و 33 درصد فضای بیشتر به کاربران خود ارائه خواهد داد. به طوری که این فضا از 7.5 گیگابایت به 10 گیگابایت خواهد رسید. www.ParsCms.com

در اطلاعیه گوگل مبنی بر افزایش فضای Gmail این گونه آماده است که "امروز ما خوشحالیم که اعلام کنیم فضای رایگان هر کاربر Gmail از 7.5 گیگابایت به 10 گیگابایت افزایش خواهد یافت و این اتفاق دقیقاً مقارن با زمان ورود Google Drive به بازار، رخ می‌دهد. امیدواریم تمامی کاربران از این هدیه ناچیز بهره ببرند."

این طور که به نظر می‌رسد هم اکنون هر کاربر گوگل، 15 گیگابایت فضای رایگان در اختیار دارد و این خود یک امتیاز قابل ذکر برای این شرکت بزرگ است. به نظر می‌رسد هزینه‌های حاشیه‌ای اعطای فضای cloud به کاربران به سمت صفر میل می‌کند؛ چرا که در غیر این صورت اعطای فضایی در این حجم به این تعداد از کاربران دنیای آنلاین هزینه‌ی زیادی در بر خواهد داشت.

این طور که به نظر می‌رسد هم اکنون هر کاربر گوگل 15 گیگابایت فضای رایگان در اختیار دارد و این خود یک امتیاز قابل ذکر برای این شرکت بزرگ است

در نظر داشته باشید که در حال حاضر SkyDrive از مایکروسافت نیز به ارائه‌ی 7 گیگابایت رایگان می‌پردازد. با اضافه کردن این حجم از فضا به 15 گیگابایتی که از گوگل دریافت می‌کنیم، 22 گیگابایت رایگان در اختیار خواهیم داشت که در مقیاس وب فضایی بسیار بزرگ محسوب می‌شود. با این وجود آیا کاربران دیگر نیاز به جستجو برای فضای رایگان دارند؟

در حالی که رقابت شدیدی بین شرکت‌های بزرگ و مورد اطمینان گوگل، مایکروسافت و دیگر رقبا پدید آمده است؛ به غیر از dropBox، SkyDrive و Google Drive، حقیقتی دیگر به نام فضای ذخیره سازی ایمیل‌ها در وب وجود دارد؛ اگر به این گفته اطمینان ندارید می‌توانید فایلی را به ایمیل خود ارسال کنید. ایمیل شما این فایل را تا همیشه به رایتان نگهداری خواهد کرد.



www.ParsCms.com

ملزم شدن YouTube به نصب فیلتر رعایت کپی رایت


موسسه موسیقی GEMA، نماینده بیش از 60 هزار آهنگ ساز و موسیقی دان آلمانی، با تنظیم شکواییه ای، گوگل را به اتهام عدم رعایت قوانین کپی رایت به دادگاه کشانده است. غرامت درخواستی جالب توجه است...

یکی از دادگاه های آلمان گوگل را ملزم به پیاده سازی فیلترهایی بر سرویس محبوب YouTube نموده است. تا کاربرانی که از کشور آلمان به آپلود فایل‌های موسیقی تصویر بر روی این وب سایت می‌پردازند امکان درج و آپلود فایل‌های تحت حفاظت GEMA که یک موسسه موسیقی در آلمان است را نداشته باشد. www.ParsCms.com

GEMA در دادگاه عنوان کرده است که YouTube حساسیت لازم در زمینه‌ی رعایت حق معنوی کلیپ‌هایی که در این وب سایت درج می‌شوند را نداشته است. البته این عنوان شده است که قبلاً نیز در YouTube سیستمی برای بررسی و حذف محتوای ویدئویی که قوانین کپی رایت را زیر پا می‌گذارند، وجود داشته است. اگر این قانون توسط دادگاه مورد تأیید قرار گیرد گوگل مجبور به پرداخت غرامت برای تک تک فایل‌های ویدئویی که از قانون مورد نظر تخلف داشته‌اند، خواهد بود.

اگر حجم 60 ساعت ویدئو در دقیقه را و اگر 60 ساعت آپلود ویدئو در دقیقه در وب سایت YouTube در مقیاس جهانی را در نظر بگیریم رقم مورد نیاز برای پرداخت جریمه رقمی بسیار قابل ملاحظه است.

اگر حجم 60 ساعت ویدئو در دقیقه را و اگر 60 ساعت آپلود ویدئو در دقیقه در وب سایت YouTube در مقیاس جهانی را در نظر بگیریم شاید رقم مورد نیاز برای پرداخت جریمه رقمی قابل ملاحظه باشد. در صورتی که YouTube ملزم به بررسی حق مالکیت معنوی فایل ویدئویی قبل از انتشار آن در وب سایت باشد، ممکن است کاربران نیز به ستوه آیند و مشکل دیگری برای YouTube به مشکل‌های قبلی اضافه شود.

GEMA که نماینده بیش از 60 هزار آهنگ ساز و موسیقی دان آلمانی است در ابتدا به دلیل آپلود 12 فایل موزیک ویدئو بر روی YouTube که قوانین را زیر پا گذاشته‌اند از گوگل شکایت کرد. GEMA قبلاً نیز در موردی مشابه در شکایت از Grooveshark این سرویس پخش موسیقی را به تعطیلی کشانید.


www.ParsCms.com

ملزم شدن YouTube به نصب فیلتر رعایت کپی رایت


موسسه موسیقی GEMA، نماینده بیش از 60 هزار آهنگ ساز و موسیقی دان آلمانی، با تنظیم شکواییه ای، گوگل را به اتهام عدم رعایت قوانین کپی رایت به دادگاه کشانده است. غرامت درخواستی جالب توجه است...

یکی از دادگاه های آلمان گوگل را ملزم به پیاده سازی فیلترهایی بر سرویس محبوب YouTube نموده است. تا کاربرانی که از کشور آلمان به آپلود فایل‌های موسیقی تصویر بر روی این وب سایت می‌پردازند امکان درج و آپلود فایل‌های تحت حفاظت GEMA که یک موسسه موسیقی در آلمان است را نداشته باشد. www.ParsCms.com

GEMA در دادگاه عنوان کرده است که YouTube حساسیت لازم در زمینه‌ی رعایت حق معنوی کلیپ‌هایی که در این وب سایت درج می‌شوند را نداشته است. البته این عنوان شده است که قبلاً نیز در YouTube سیستمی برای بررسی و حذف محتوای ویدئویی که قوانین کپی رایت را زیر پا می‌گذارند، وجود داشته است. اگر این قانون توسط دادگاه مورد تأیید قرار گیرد گوگل مجبور به پرداخت غرامت برای تک تک فایل‌های ویدئویی که از قانون مورد نظر تخلف داشته‌اند، خواهد بود.

اگر حجم 60 ساعت ویدئو در دقیقه را و اگر 60 ساعت آپلود ویدئو در دقیقه در وب سایت YouTube در مقیاس جهانی را در نظر بگیریم رقم مورد نیاز برای پرداخت جریمه رقمی بسیار قابل ملاحظه است.

اگر حجم 60 ساعت ویدئو در دقیقه را و اگر 60 ساعت آپلود ویدئو در دقیقه در وب سایت YouTube در مقیاس جهانی را در نظر بگیریم شاید رقم مورد نیاز برای پرداخت جریمه رقمی قابل ملاحظه باشد. در صورتی که YouTube ملزم به بررسی حق مالکیت معنوی فایل ویدئویی قبل از انتشار آن در وب سایت باشد، ممکن است کاربران نیز به ستوه آیند و مشکل دیگری برای YouTube به مشکل‌های قبلی اضافه شود.

GEMA که نماینده بیش از 60 هزار آهنگ ساز و موسیقی دان آلمانی است در ابتدا به دلیل آپلود 12 فایل موزیک ویدئو بر روی YouTube که قوانین را زیر پا گذاشته‌اند از گوگل شکایت کرد. GEMA قبلاً نیز در موردی مشابه در شکایت از Grooveshark این سرویس پخش موسیقی را به تعطیلی کشانید.

www.ParsCms.com